السلام علیک یا ابا عبدا...
اللهم اجعل محیای محیا محمدوال محمد و مماتی ممات محمد محمد و ال محمد
دل خوش از آنیم که حج می رویم غافل از آنیم که کج می رویم
شاید امروز خود را بسیار دلخوش کرده ایم به اینکه عاشق و مرید و عزادار امام حسین (ع) هستیم و از یزید و ظلم و ستم او بیزار و متنفریم و...
ولی حیف و صد حیف که دشمنان ما همواره یک گام بلکه صدگام از ما جلوترند و از خود ما برای رسیدن به اهدافشان بهره می جویند...
تا علی(ع)در بین مردم بود کسی وی را نشناخت و قدرش را ندانست تا اینکه عده ای خشک مذهب متعصب شهیدش کردند و پس از سالها مردم فهمیدند که علی که بود امام حسن و امام حسین نیز به همین شکل شهید شدند و تک تک ائمه نیز به همین روال..تا به امروز چنین بوده و نمی دانم که تا کی باید چنین باشیم و مساله اینجاست که ما همواره در بیرون از خانه بدنبال دشمن بوده ایم در حالیکه دشمن از بین ما برخاسته و ضربه خود را وارد نموده است آنهم نه به عنوان یک کافر یا بی دین و شرابخوارو...بلکه بارها و بارها با لباس زهد و تقوی و نماز شب و پیشانی پینه بسته از سجده و در شکلی که هیچ تصور دشمنی و باطل بودن از ایشان نمی رفت کارهاو ضربه هایی که از هیچ کس دیگر جز یک فرد مذهبی کج فهم بر نمی آید با اینکه مسلمان از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود ما بارها و بارها گزیده شده ایم و خواهیم شد....
چرا که ما مسلمانان بدنبال کسی هستیم که مسئولیت امور ما را به گردن بگیرد و ما فقط دنبال وی افتاده و به سرمنزل مقصود برسیم وکامیابی های راه از آن ما و ضرر و زیانش را وی بر عهده بگیرد و در این راه یا افراط کرده ایم و یا تفریط یا علی را نشناخته ایم یا اگر شناختیم او را خدای خود خوانده ایم اگر از کسی در امری خوشمان آمد او را از هر لحاظ می پذیریم و گاها تا حد پرستش پیش می رویم و اگر روزی این فرد ماهیتش آشکار شد و غیری از آنی بود که تصور می کردیم یا حتی یک نقصی از وی در موردی دیدیم که اصلا تخصصش نیست زندگی و عمر خود را بر بادرفته تصور کرده و از زمین و زمان دل می کنیم و دیگر راه تفریط را پیش گرفته و به هیچ کس کوچکترین اعتمادی نکرده نصیحت هیچ ناصحی را قبول نمی کنیم و بدون اینکه به فکر اصلاح اشتباهات خود باشیم همه باورهای خود را به یکباره کنار می گذاریم یا تند می رویم و یا از حرکت باز می ایستیم. رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
عادت نداریم و به خود زحمت نمی دهیم که مسائل و مشکلات را تجزیه و تحلیل کنیم و بدنبال راهنمایی هستیم که غذای جویده در دهانمان بگذارد تفکر در بین ما جایی ندارد و فکر کردن در بین ما یعنی گوشه گیری و افسوس خوردن و افسردگی در حالیکه می دانیم ثواب یک ساعت تفکر بیشتر از ثواب هفتاد سال عبادت.
به شدت گرفتار و در گیر امور جاری و عادات و رسوم خود هستیم و به ندرت حاضربه نه تغییر افکار و عادات بلکه تصور اینکه افکارمان شاید صحیح نباشدمی شویم و هر چه را مخالف عقاید یا باورهای خود بیابیم به شدت در برابرش جبهه گرفته و حتی به غیر از آنها فکر هم نمی کنیم تا اینکه به اصلاح آنها بپردازیم .هر امری را که ظاهرش مذهبی باشد درست میپنداریم و دیگر نیازی به شنیدن دفاعیه مخالف آن نمی بینیم و...
بعنوان مثال اگر کسی در خیابان به اعضای هیئت عزاداری که راه را بر مردم بسته و راه بندان و ترافیک شدیدی ایجاد کرده اند اعتراض کند حق را به کسانی میدهیم که به خود حق میدهند راه را بر مردم ببندند و با صدای وحشتناک طبلها آسایش را بر مردم حرام کرده اند بی آنکه بدانیم که حسین که بوده است و چه اهدافی داشته و آیا کاری که ما می کنیم چه تصویری از امام را در ذهن بقیه مخصوصا افراد سایر مذاهب ایجاد می کند و آیا امام اجازه این کارها را به ما میدهد یا نه؟غافل از گناهانی که به نام حسین (ع)می کنیم امام حسین و خدای وی را مدیون خود می دانیم که باید بهشت خود را بر ما واجب گردانند!!!!
راستی اگر ما بجای مردم کوفه بودیم چکار می کردیم؟
اینکه ما حالا امام حسین را برحق و یزید را باطل می دانیم از زرنگی و تیزی و تقوای زیاد و شناخت عمیق مذهبی ما نیست بلکه حاصل تبلیغات 1400 ساله است حالا واقعیت و حقیقت آنروز چون روز روشن است ولی آیا همیشه حق و باطل این چنین واضح و آشکار خواهد بود در این صورت دیگر آگاهی و شناخت و بصیرتی لازم نیست ولی متاسفانه نه همیشه بلکه هیچ وقت چنین نیست.
مردم کوفه چه شناختی از امام داشتند؟ قصد توجیه بی وفایی مردم کوفه را ندارم ولی آیا شناختی که ما امروز در سایه این همه تبلیغات در یک کشور اسلامی داریم آنها نیز داشتند؟
آیا واقعا امام را معصوم و فرزند رسول خدا می دانستند و یزید را فردی شربخوار و میمون باز و ابن زیاد را فردی حرامزاده و ....؟اگر چنین بود که باید همه دشمنان امام افرادی کافر و بی دین و... می بودند در حالیکه متاسفانه عده ی کثیری از آنها افرادی همانند شیوخ نهروان بودند خشک مذهب متعصب و جنگ با امام را برای رضای خدا و حمایت از خلافت امیرمومنین یزید ! انجام میدادند .
بدون شک حکومت وقدرت و تبلیغات و ...دردست یزید بود وامکان اطلاع رسانی به شکل امروز وجود نداشت رادیو و تلویزیون و اینترنت و تلفن و روزنامه و..... لذا امام در دیدگاه بیشتر مردم عوام تنها به عنوان یک شورشی بر علیه حکومت اسلامی و امیر مومنین و طبق نظر قاضی شریح که فردی مورد اعتماد بود مرتد شمرده می شد چون وی اعمال حج را نا تمام گذاشته و از حج خارج شده لذا از دین خدا خارج شده و و مهدور الدم و...
لذا با این اوصاف اگردر سال 61 قمری من در کوفه بودم چکار می کردم با عنایت به اینکه حمایت از امام به معنی شورش علیه حکومت اسلامی و امیرمومنین بود و حداقل مجازاتش مرگ و شکنجه خود و فرزندان و شاید اهل فامیل و طایفه و.....
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد و اخر تابع له علی ذلک.